کودک درون چیست و ارتباط با آن چه تاثیری بر زندگی خواهد داشت؟
به گزارش لیتن، کودک درون چیست؟ برای پاسخ گویی به این سؤال نگاهی به گفته های بعضی افراد سرشناس در این زمینه می اندازیم، کارل جانگ آن را خردسال روحانی می نامد، اِمِت فاکس نام کودک کنجکاو به آن می دهد و بعضی روان درمان گران نیز آن را خود واقعی می گویند. شخصیت افراد نتیجه کدهای ژنتیکی شان (DNA)، ویژگی هایی موروثی و یا شرایط محیطی مؤثر است. دوران کودکی افراد توسط کسانی که آنها را عظیم می نمایند، به آن ها دیکته می گردد. همین افراد گاهاً زخم هایی به کودک می زنند که التیام شان سال ها زمان احتیاج دارد. بنابراین در بیشتر مواقع مسائل و مسائل، به دوران کودکی ارتباط دارند. در واقع تمام عواملی که در آن دوران بر جسم و احساسات مان تأثیر گذاشته اند، در کودک درون نقش می بندند. کودک درون در تمام طول زندگی با ماست و ما همگی یک عظیمسال، با قلبی کودک هستیم که معصومانه به دنبال معنی خود در زندگی می گردیم. برای آنکه کودک درون خود را بشناسید، در این مطلب ما را همراهی کنید.
کودک درون چیست؟
دو تعریف برای کودک دورن وجود دارد که عبارتند از:
1. کودک درون همان کسی است که در کودکی بوده ایم و با رسیدن به عظیمسالی، آن بخش از روح مان بدون تغییر مانده است.
2. تعریف دیگر، کودک درون را یکی از زیرشاخه های شخصیتی فرد به حساب می آورد. در تئوری آرک تایپ یا کهن الگوها، یک زیرشخصیت صرفاً یک تصور شخصیتی از مجموعه ای گسترده از شخصیت هاست. تئوری کهن الگوها، اسطوره شناسی در روانشناسی است. این تئوری را کارل گوستاو یونگ وارد روانشناسی تحلیلی نموده است.
کودک درون چه تاثیری بر ما می گذارد؟
1. کودک درون بر افکار، ادراک و تصورات انسان تأثیر می گذارد و جهانی او را به وسیله ادراکاتی که با تجارب، قدرت و تناقض های درونی و بیرونی محدود می گردد، تفسیر می نماید. همچنین دیدگاه های بچگانه را به ما اضافه می نماید و بر نظرات مان در رابطه با عشق، روابط بین فردی و اعتماد به نفس تاثیر می گذارد.
2. کودک درون احساسات و انرژی های دیگر ما را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. به طور مثال اگر در کودکی از نقدها شدید والدین آسیب دیده باشیم، کودک درون در عظیمسالی هم از انتقاد شدید می ترسد. در واقع در عظیمسالی این نوع ترس ها بروز می نمایند و مشکل ساز می شوند. به طور مثال اگر چنین فردی با کارفرمایی به شدت منتقد و یا تحقیرگر روبه رو گردد، قطعاً در مقابل رفتارهای او واکنش مناسبی نخواهد داشت. برای برطرف مسائل کودکی، اغلب تمایل داریم که به ویژگی های بچگانه کودک درون برسیم. ویژگی هایی مانند: بازیگوشی، شور و شوق، خلاقیت، انعطاف پذیری احساسی و جسمی، تخیل، شاد بودن و عشق به زندگی، کنجکاوی، بی گناهی، شوخ طبعی، قدرت فیزیکی، خوش بینی، جوانی، طراوت و آزادی در بیان احساسات و هیجانات.
3. کودک درون بر اعمال انسان هم تأثیر می گذارد. عواملی که موجب ناراحتی و تخلیه انرژی بودند، همچنان به صورت عادت در ما باقی می مانند و عوامل راضیی و ایجاد انرژی، به صورت منابع انرژی در آرکتایپ ما باقی خواهند ماند.
انواع مختلف کودک درون کدام است؟
شش نوع مختلف آرک تایپ کودک درون وجود دارد. هر کدام از آن ها حامل ویژگی های مثبت و منفی خاصی هستند که در طول زندگی تا لحظه مرگ، ظهور می نمایند. هر کسی می تواند هر کدام از جنبه های آرک تایپ کودک درون را تجربه کند، اما کودک درون واقعی، با آرک تایپی که غالباً در طول عمر خود سر و کار داریم نمایان می گردد.
1. کودک یتیم
آرک تایپ کودک یتیم گاهاً به صورت کودکی رهاشده که تمایل دارد باقی عمر خود را مستقل زندگی کند، نمایان می گردد. معمولاً سابقه احساس تنهایی، رهاشدگی عاطفی یا یتیم شدن، کودک یتیم را به سمت یاد دریافت بعضی مهارت ها برای نجات خود، دوری از جامعه و تسخیر ترس ها برای خود، پیش می برد.
جنبه منفی این آراک تایپ، سوق دادن فرد به سمت ضرر رساندن به خود، منزوی شدن و فرار از دوست داشته شدن است. همچنین این افراد ممکن است به شدت به دنبال خانواده ای جایگزین برای خود باشند تا کمبودهای احساسی را جبران نمایند.
2. کودک زخمی
آرک تایپ کودک زخمی، نشان دهنده خاطرات یا گذشته ای خشونت آمیز و مصیبت بار است. افراد مبتلا به این آرک تایپ، احتمالاً در طول زندگی خود از جانب افرادی مختلف، مورد آزار جسمی و روحی قرار گرفته اند.
اگر این آرک تایپ را بشناسیم، در خصوص همدلی و همدردی با افرادی که مورد سوء استفاده های جسمی و احساسی قرار گرفته و رنج فروانی متحمل شده اند، هوشیارتر خواهیم بود. افراد با کودک زخمی درون، معمولاً بخشنده، دلسوز نسبت به بچه های آزاردیده و یاری نماینده به سایر همتایان هستند.
جنبه منفی کهن الگوی کودک زخمی، می تواند خشونت مداوم نسبت به اطرافیان، همکاران، مدیران و دوستان باشد. چنین افرادی عادت نموده اند که قربانی باشند و مقصر مسائل خود را گذشته غیرعادی شان بداند.
3. کودک ابدی
آرک تایپ کودک ابدی، در ارتباط با جاودانگی و جوانی است. نشانه های این نوع کودک درون چیست؟ مخالفت با رشد، داشتن دیدگاهی سرگرم نماینده و بازیگوشی دائمی نسبت به زندگی. این افراد دائماً به دنبال احساس شادی در زندگی هستند. آن ها تصور می نمایند که برای همیشه جوان، سالم و سرزنده باقی می مانند. همچنین دیگران را نیز به چنین دیدگاهی تشویق می نمایند.
جنبه منفی این نوع آرک تایپ این است که چنین افرادی مسئولیت پذیر، قابل اعتماد و قادر به انجام وظایف عظیمسالی نیستند. آن ها ممکن است نتوانند مرزهای دیگران را بپذیرند و به شدت وابسته دیگران برای عشق ورزیدن و مراقبت از خودشان باشند.
4. کودک سحرآمیز
آرک تایپ کودک سحرآمیز، بخش مسحور وجود ماست که همه چیز را ممکن، زیبا و سحرآمیز می بیند. افرادی که دچار این نوع کودک درون هستند، دائماً در حال خیال پردازی و رویابافی های خود هستند.
در رابطه با جنبه منفی این آرک تایپ می توان گفت، اگر از تعادل و حد نصاب خارج گردد، می تواند منجر به بدبینی و افسردگی گردد. به علاوه، اعتقادات آن ها از بین می رود و در خصوص چیزهایی که زمانی ساعت ها برای آن خیال بافی نموده اند، بی اعتماد می شوند. حتی ممکن است به جهانی خیالی خود منزوی شوند، در شخصیت بازی ها، داستان ها و فیلم ها غرق شوند و ارتباط با جهانی واقعی را از دست بدهند. در حالت کلی می توان گفت این افراد از جهان منزوی شده و تقریباً هیچ کاری نمی نمایند.
5. کودک الهی
آرک تایپ کودک الهی با ویژگی های خدایی مانند بی گناهی، خلوص، پاکی، آزادی و… شناخته می گردد. آن ها به آخرت و رستگاری اعتقاد و معمولاً ارتباطی عمیق با خدای خود دارند. این نوع آرک تایپ به صورت اعتقاداتی روحانی و آسمانی ظاهر می گردد. تعداد کمی از افراد این آرک تایپ را انتخاب می نمایند؛ زیرا آن ها این قابلیت و شایستگی را در خود نمی بینند. اما کودک الهی احتمالاً به آرامی در درون شما منتظر رسیدن به نقطه تعادلی برای ظهور است.
خصوصیات منفی این نوع آرک تایپ کودک درون چیست؟ چنین افرادی در انرژی های منفی غرق می شوند و به هیچ وجه قادر به دفاع از خود نیستند. آن ها به راحتی می ترسند، خشمگین می شوند و توانایی کنترل خشم در برابر شرارت، بدی و… ندارند.
6. کودک طبیعت
آرک تایپ کودک طبیعت، احساسی قوی نسبت به گیاهان، حیوانات و زمین را ناشی می گردد. آن ها در کنار حیوانات آرامش دارند زیرا از این طریق احساس نزدیکی به طبیعت می نمایند و با حیوانات ارتباط عمیق روحانی و ذهنی دارند.
از جنبه های منفی کودک طبیعت می توان به صدمه زدن به اطرافیان اشاره نمود. در شرایط حادتر این افراد با گیاهان، حیوانات و حتی انسان ها دشمن می شوند. به بیانی دیگر با وجود ارتباط عمیق با طبیعت، از آن به جای لذت بردن، به عنوان مجازات استفاده می نمایند.
چگونه با کودک درون ارتباط برقرار کنیم؟
چهار روش ساده وجود دارد که می توان با استفاده از آن ها با درون کودک خود ارتباط برقرار کرد. البته این به معنای دوباره بچه شدن نیست، بلکه قصد داریم چگونگی برقراری ارتباط با بخش درونی خود و مانند بچه ها شدن را یاد بگیریم. در واقع بین بچه شدن و مانند بچه ها بودن تفاوت وجود دارد. بچه شدن به معنای نابالغ، بی تجربه و ساده بودن است. در حالی که مانند بچه ها بودن به معنای بی گناهی و خلوص است.
همه ما زمانی که به جهان آمدیم، بی گناه بودیم و ذات پاکی داشتیم. پس برای از بین بردن گناهان، شرم، نفرت، خودخواهی و خشم ها باید کودک درون خود را درمان کنیم. به همین منظور باید اعتماد کودک درون مان را به وسیله عشق و توجه به خود به دست آوریم. برای این کار از چهار روش قدرتمندی که در ادامه معرفی می کنیم، می توانید استفاده نمایید.
1. با کودک درون صحبت کنید
کودک درون خود را درک کنید و اجازه دهید بفهمد شما برای درک و یاری به او همیشه در کنارش هستید. رفتاری محترمانه و مهربان داشته باشید و جملاتی عاشقانه به او بگویید. مانند:
- دوستت دارم
- درکت می کنم
- مرا ببخش
- ممنونم
- من می بخشمت
در حالت کلی صحبت کردن با کودک درون را به عادتی همیشگی تبدیل کنید. همچنین می توانید با نوشتن نیز با او ارتباط برقرار کنید. به این صورت که سؤالی از آرک تایپ کودک درون خود بپرسید و سپس پاسخ آن را توضیح دهید.
2. به عکس های کودکی نگاه کنید
از آلبوم عکس های قدیمی، جوان ترین یا کودک ترین عکس خود را پیدا کنید و اجازه دهید این عکس به خوبی در ذهن تان نقش ببندد. زیرا این کار برای برقراری ارتباط با کودک درون، ضروری است. حتی می توانید از این عکس ها در کنار میز، داخل کیف پول یا در هر جایی از خانه که یادآور کودک درون تان باشد، قرار دهید.
3. آنچه به عنوان کودک علاقه مند به انجامش بودید، بازسازی کنید
بنشینید و فکر کنید که به عنوان یک کودک، چه کارهایی دوست داشتید انجام دهید. شاید بالا رفتن از درخت، بازی با اسباب بازی ها، در آغوش دریافت عروسک های خرسی، خوردن فرنی داغ و… از علایق شما باشد. در هر صورت حتماً زمانی را برای انجام چنین کارهایی در نظر بگیرید.
پس از انجام این تمرینات اغلب افراد به عنوان یک عظیمسال، متوجه شدند در طول عمر چندین ساله خود حتی نمی دانستند که چنین کودک درونی دارند. این کشف واقعاً زندگی را تغییر می دهد. بسیار مهم است که زمانی با نام زمان بازی برای خود ترتیب دهید و هر گونه خجالت یا هر احساس دیگری نسبت به این کار را کشف کنید. در ابتدا داشتن احساسی احمقانه طبیعی است. اما ضروری است با ذهنی بازتر ادامه دهید.
4. یک سفر درونی انجام دهید
سفر درونی یکی از روش های برقراری ارتباط با کودک درون جهت درمان آسیب های کودکی است. برای مبتدیان دو نوع سفر درونی مدیتیشن و تصور ذهنی مناسب تر است.
برای انجام این سفر، باید اطمینان کودک درون خود را به وسیله فعالیت های قبلی به دست آورده باشید. پس از آنکه ارتباط برقرار کردید می توانید از او سؤالاتی بپرسید. به طور مثال بپرسید در زندگی قبلی اش چه چیزی باعث آزار او شده است که اکنون آثار آن نمایان می گردد.
روش های احیا و درمان کودک درون چیست؟
همانطور که گفتیم کودک درون می تواند مسائلی داشته باشید که نتیجه آن رفتارهایی همراه با خشم، بی اعتمادی، افسردگی و غیره است. برای درمان این مسائل در عظیمسالی باید ابتدا به کودک درون را درمان و احیا کنیم. به گفته جان برادشاو، نویسنده کتاب بازگشت به خانه، احیا و بازگردانی کودک درون شامل شش مرحله زیر می گردد.
1. اعتماد
برای این که کودک درون از مخفی گاه خود بیرون بیاید باید بتواند اعتماد کند. در واقع او باید باور کند که شما برای یاری به او آماده هستید. کودک درون شما احتیاج به دوستی حامی و جسور دارد تا بتواند رهاشدگی، غفلت و ظلمی که در حقش اجرا شده است را به رسمیت بشناسد.
2. تصدیق
اگر هنوز هم مایل هستید کارهایی که والدین در حق تان نموده اند را کوچک بشمارید یا به هر نحوی خود را قانع کنید، باید بدانید که آن ها روح شما را زخمی نموده اند. کارهایی مانند سرزنش کردن، نادیده دریافت و… روح انسان را زخمی می نماید. با این حال نمی خواهیم بگوییم والدین همه بد هستند، اما بعضی از آن ها روح بچه هایشان را خواسته یا ناخواسته زخمی نموده اند.
3. شوک و خشم
اگر همه این موارد شما را شوکه نموده است، نشانه خوبی است. زیرا شوک شدن یعنی آغاز غم و اندوه، خشمگین شدن هم خوب استحتی اگر کاری که در حق تان اجرا شده، غیرعمد بوده باشد. در واقع برای درمان کودک زخمی درون باید خشمگین بود. البته این معنای فریاد کشیدن و داد و بیداد نیست (هر چند اشکالی هم ندارد). بلکه فقط باید از شرایط موجود عصبی بود.
والدین بعضی از ما به عنوان دو کودک بالغ زخمی، بهترین کاری که در توانشان بود را انجام داده اند، اما باید گفت که ما واقعاً از لحاظ روحی آسیب دیدیم. احساسی که اکنون داریم عواقب زندگی آزاردهنده ماست.
4. غم و اندوه
پس از خشم، غم و اندوه به سراغ تان می آید. باید غم خیانت و جفایی که در حق مان شده است را از بین ببریم در حقیقت باید آنها را بکشیم. حتی باید برای قربانی شدن آرزوها، خیالات و احتیاجهای ناکام مانده خود غصه بخوریم.
5. افسوس و پشیمانی
به طور معمول اغلب ما، پس از غم و اندوه از دست دادن فردی، دچار افسوس و پشیمانی می شویم. افسوس این که چرا زمان بیشتری با او نبودیم، اما در گذراندن غم و اندوه دوران رهاشدگی کودکی، باید به کودک زخمی درون خود بفهمانید که چیزی برای افسوس خوردن وجود ندارد. تمام چیزی که وجود دارد این است: درد و رنج او از اتفاقاتی است که برایش افتاده است.
6. غم تنهایی
عمیق ترین تأثیر غم و اندوه، احساس سرافکندگی، تنهایی و غم ناشی از آن است. ما به دلیل رها شدن از جانب والدین خود، احساس سرافکندگی و شرمندگی می کنیم. احساس می کنیم بد، آلوده و مسموم هستیم. همین احساس شرمندگی نیز منجر به تنهایی می گردد.
از آنجایی که کودک درون احساس ناکافی و معیوب بودن دارد، خود واقعی اش را با جنبه های منفی پنهان می نماید. سپس خود را با همان جنبه های منفی می شناساند و خود واقعی اش تنهاتر و منزوی تر می گردد.
سؤالات متداول در خصوص کودک درون
1. کودک درون چیست؟
همه ما زمانی کودک بودیم. این کودک ناپدید نشده است، فقط با انسانی بالغ و مسئولیت پذیر جایگزین شده است. در حقیقت بسیاری از ما هنوز هم بچه هستیم. به طوری که برای یک جای پارک راضی یا برای از دست دادن آن ناراحت می شویم.
بعضی از ما که دوران کودکی سخت یا عاری از عشق و محبت داشته ایم، اکنون عظیمسالی هستیم که در درون خود کودکی پنج ساله و خشمگین داریم. این کودک به هیچ کس اعتماد نمی نماید و مخفیانه و غمگین زندگی می گذراند.
در روانشناسی این قسمت از ناخودآگاه انسان که نشان دهنده کودکی سابق اوست و در روابط اجتماعی به عنوان شخصیتی دیگر از فرد ظاهر می گردد را کودک درون می گویند.
2. چرا کودک درون احساسات خود را پنهان می نماید؟
انسان معمولاً از صدمات دوران کودکی، شرمگین است. این بدان معنی است که ما فکر می کنیم برای در امان ماندن باید احساسات و تجربیات خود را پنهان کنیم. یا اگر تحت کنترل والدین هستیم و یاد گرفته ایم تنها در صورتی مقبول و دوست داشتنی هستیم که خوب باشیم، در این صورت باید احساسات غم، خشم و… که باعث ناخوب بودن مان می گردد را پنهان کنیم. اگر رها شده یا مورد سوء استفاده قرار گرفته باشیم، ترس از تجربه دوباره این ها ما را مجبور به پنهان کردن درد و غم هایمان می نماید.
این احساسات سرکوب شده در عظیمسالی منجر به آسیب رساندن به خود می شوند. چنین فردی همیشه به دنبال خانواده ای است که هیچ وقت نداشته است، اما زمانی که کسی نتواند انتظارات او را برآورده کند، تصور خواهد نمود که محتمل است به او آسیب بزند. به طور مثال زمانی که کودک یاد گرفته است دردهای خود را پنهان کند، سعی می نماید از برقراری هر گونه رابطه ای فرار کند تا آسیب نبیند. نتیجه این رفتار تنهایی همیشگی است.
3. علم روانشناسی چگونه می تواند مسائل کودک درون را حل نماید؟
مسائل ناشی از کودک درون، که می توان آن ها را با استفاده از علم روانشناسی درمان کرد، به ترتیب زیر هستند:
- سوء استفاده های جسمی، روحی، جنسی و عاطفی در دوران کودکی
- افسردگی و اضطراب
- مسائل مربوط به مدیریت خشم
- رفتار تهاجمی منفعل
- عزت نفس پایین
- مسائل مربوط به رها شدگی و اختلال شخصیت مرزی
- بی تفاوتی احساسی
- خودآزاری
- خودانتقادی شدید
- مسائل و مسائل برقراری ارتباط
- وابستگی و ناتوانی
سخن آخر…
در حالت کلی قصد ما از این مقاله متهم کردن والدین به بدرفتاری با کودک نیست، در حقیقت آنها تمام سعی خود را به کار برده اند تا فرزند خود را عظیم نمایند. این طور نیست که بگوییم هر کاری که انجام داده اند اشتباه بوده است و آن ها را به دلیل شرایطی کودک درونمان سرزنش کنیم. احساسات باید پردازش شوند و علت به وجود آمدن شان روشن گردد. روش های درمانی تأثیر بسیاری در برطرف جنبه ها منفی کودک درون دارند. پس درمان کودک درون می توان به آرامش رسید.
نظر شما در خصوص کودک درون چیست؟ آیا ارتباط خوبی با کودک درون خود دارید؟ نباید فراموش کنید نظرات و پیشنهادات خود را با ما و سایر همراهان به اشتراک بگذارید.
به "کودک درون چیست و ارتباط با آن چه تاثیری بر زندگی خواهد داشت؟" امتیاز دهید
دیدگاه های مرتبط با "کودک درون چیست و ارتباط با آن چه تاثیری بر زندگی خواهد داشت؟"
حمید چاکوج 15 فروردین 1400
سلام عرض میکنم خدمت شما و ممنونم از اطلاعاتی که در خدمت عموم قرار میدهید.
این مقاله برای من مفید بود و فقط یک پیشنهاد نیز برای شما دارم.
اینکه سفر کردن به دوران کودکی مطمئناً چنانکه شما هم به آن اشاره کردین به تکنیک خاص خود نیاز دارد. ولی هر مشاوری این تکنیک را دارا نیست و نیز فرض بر این که تکنیک را هم دارا باشد، قدرت حل کردن تمام آن مشکلات را نخواهد داشت. بنابراین ما به عنوان مشاورین میتوانیم تنها راهنما و یا تسهیلگری باشیم که مسیری را محیا میسازیم تا فرد با کودکی خود ارتباط بگیرد و یک ناجی نیز که آن کودک را از آن صدماتی که منجر متحمل گشته، رهایی بخشد.
با تشکر حمید چاکوج