عارف قزوینی سعی داشت روح آزادی خواهی را در مردم بدمد

به گزارش لیتن، خبرنگاران؛ یکم بهمن ماه 1400 مصادف است با 88مین سالروز درگذشت، شاعری که آوازه تصنیف های میهنی و مهین پرستانه او از دوران مشروطه تا به امروز در فکر ها زنده است؛ آنجا که می گوید: چه کج رفتاری ای چرخ/ چه بدکرداری ای چرخ/ سر کین داری ای چرخ/ نه دین داری/ نه آیین داری ای چرخ. ابوالقاسم عارف قزوینی، شاعری آزادی خواه و عاشق تاریخ ایران کهن بود. علیرضا طبایی، شاعر و ترانه سرا درباره عارف در مقام یک شاعر آزادی خواه، می گوید: عارف قزوینی برای یاری به مردمِ مصیبت دیده ای که به وسیله حاکمان زورگو و زیر چکمه مستبدان و قدرتمندان له می شدند، کوشش می کرد...

عارف قزوینی سعی داشت روح آزادی خواهی را در مردم بدمد

جایگاه شعر و موسیقی عارف قزوینی را در روزگاری که در آن زندگی می کرد و در میان چهره های ادبی و هنری هم نسل خود، چگونه ارزیابی می کنید؟

بدون شک عارف قزوینی یکی از چهره های برجسته در حوزه شعر و موسیقی است. در روزگار گذشته، در زمانی که هنوز جامعه ما آن چنان که باید و شاید با موسیقی آشنایی نداشت و هنوز پیروز نشده بود که به وسیله هنر موسیقی، آثار منحصربه فردی را خلق کند که از دیدگاه های مختلف اثرگذار باشد، عارف با هنرش و استعداد بی نظیری که داشت، در این زمینه توانست گام های بلندی بردارد و در حقیقت یکی از آغازنماینده ها باشد.

در حوزه شعر نیز سروده های عارف، بسیار جالب و قابل توجه است که به نظر من نقطه عطف این آثار، همان روحی است که در آثارش دمیده و مردم را به آزادی خواهی تشویق و به بیداری دعوت می نماید. از این منظر، شاید عارف یکی از کم نظیرترین شاعرانی باشد که نقش به سزایی را در ادبیات ما ایفا می نماید. عارف قزوینی آثار بسیار برجسته ای دارد و حتی در همین روزگار معاصر خودمان، هنوز برخی از کارهای او تازه است و مورد توجه مردم قرار می گیرد.

گذشته از آثار ادبی و هنری، عارف، زندگی عبرت آموزی هم است. او متاسفانه سال های پایانی عمر را با تلخی گذراند و شاید بتوانیم بگوییم که زندگی اش، آیینه ای ا ست دربرابر زندگی همه کسانی که در این مملکت با هنر سروکار داشته اند. در حقیقت زندگی عارف آیینه زندگی هنرمندان است.

شما به روحیه آزادی خواه عارف اشاره کردید. او فعالیت های سیاسی و اجتماعی متعددی در طول زندگی داشت که بر خلق آثارش نیز تاثیر مستقیم می گذاشت. درباره نقش و تعهد اجتماعی عارف بگویید.

متاسفانه کشور ما بعد از افول ساسانیان، در دوره های مختلف، شرایط نابسامانی را تجربه نموده است. آن هایی که سعی داشتند با اوضاع و احوال ناگوار زمانه خود مبارزه نمایند، همیشه سرنوشت تلخی در انتظارشان بوده است که عارف قزوینی نیز چنین سرنوشتی داشت. او برای یاری به مردمِ مصیبت زده ای که گاهی به صورت بسیار تلخ و وحشتناک به وسیله حاکمان زورگو و زیر چکمه مستبدان و قدرتمندان له می شدند، کوشش می کرد. او سعی داشت روح آزادی خواهی را در مردم بدمد و آن ها تشویق کند تا برای نجات از مخمصه و رهایی از تلخی های زمانه، کوشش نمایند؛ اما متاسفانه با عاقبت تلخی روبرو شد.

نمونه این مساله را در سرگذشت و زندگی هنرمندان این مملکت زیاد دیده ایم. همیشه هنرمندان این مملکت به نوعی هشداردهنده و تشویق نماینده به آزادی خواهی بودند. از همان روزگاران گذشته در آثار حافظ و عبید زاکانی این مساله را می بینیم که همین طور ادامه می یابد تا به روزگار مشروطه می رسد. در دوران مشروطه این مساله به اوجِ طلوعِ هنرمندان و به خصوص شاعران می انجامد که سعی داشتند با استبداد مبارزه نمایند و روح آزادی خواهی را در مردم بدمند و می دانیم که آخر و عاقبت آن ها نیز به تلخی گرایید. همان طور که گفتم، زندگی آن ها آیینه عبرتی است که از سوی همه هنرمندان و مردم باید مورد توجه قرار بگیرد.

همان طور که گفتید آثار عارف قزوینی، نه تنها در دوران خودشان مورد استقبال و توجه بود، که در روزگاران پس از او نیز مخاطبان خاص خود را داشته است. ویژگی این آثار را چه می دانید؟

حقیقت این است که ماندگاری آثار هر هنرمندی به این مساله بستگی دارد که هنرمند تا چه مقدار از کار و هنرش را برای خرج کردن در راه آزادی به کار برده است، تا چه مقدار هنر و زندگی اش را برای مبارزه با ظلم و سیاهی استفاده نموده و تا چه مقدار توانسته روح هنر را با آزادی طلبی بیامیزد و مردم را با وظیفه خودشان آشنا کند؛ وظیفه ای که برای رهایی خود و نسل های آینده شان دارند. یکی از رازهای جاودانگی آثار هنرمندان این است که هنرمند تا چه مقدار شعر، نقاشی و آنچه که زمینه کار هنری اوست، توانسته در راه مردم خرج کند. و در واقع چقدر مردم را با آثارشان تهییج کند و پیروز شوند که روح آزادی خواهی را در آثارشان بدمند و به وسیله آثار به مردم معرفی نمایند. هر قدر که در این زمینه کوشش بیشتری نمایند مطمئنا جامعه، روزگار و هنر کوشش شان را ارج می نهد و زندگی را به گونه دیگری به آن ها باز می گرداند. در واقع راز جاودانگی شان در این حقیقت است که تا چه مقدار توانستند در آثارشان مردم و روزگار را بیدار نمایند که باید دید که آیا در این زمینه پیروز بودند یا خیر؟! عارف قزوینی در این مورد کوشش بسیاری کرد، هم در زمینه شعر، در زمینه موسیقی و آواز. با کنسرت هایی که برپا می کرد، و با آثاری که خلق می کرد، همه و همه مردم را به دفاع از آزادی خواهی و دفاع از حریت دعوت می کرد و مردم را بیدار می کرد که بتوانند سرنوشت شان را خودشان در دست بگیرند و از استبداد و تیرگی رهایی پیدا نمایند.

شما کدام یک از سروده های عارف قزوینی را بیشتر دوست دارید؟

عارف آثار زیبا و جالب توجه بسیاری دارد. من شعر از خون جوانان وطن لاله دمیده را بسیار دوست دارم؛ چراکه علاوه بر آن که شعری خوب و ماندگار است، تلخی ای در خود دارد و شرنگی در جان آدمی می ریزد که در حقیقت نشان می دهد که هنر و هنرمندان در این مرز و بوم چه سرنوشت تلخی داشته اند؛ چون همیشه سعی نموده اند که جامعه را به سوی روشنی راهنمایی نمایند.

بند یک

هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد

دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد

از ابر کرم، خطه ری رشک ختن شد

دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد

چه کج رفتاری ای چرخ

چه بدکرداری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری،

نه آیین داری ای چرخ

بند دو

از خون جوانان وطن لاله دمیده

از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده

در سایه گل بلبل از این غصه خزیده

گل نیز چو من در غمشان جامه دریده

چه کج رفتاری ای چرخ

چه بدکرداری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری،

نه آیین داری ای چرخ

بند سه

خوابند وکیلان و خرابند وزیران

بردند به سرقت همه سیم و زر ایران

ما را نگذارند به یک خانه ویران

یارب بستان داد فقیران ز امیران

چه کج رفتاری ای چرخ

چه بدکرداری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری،

نه آیین داری ای چرخ

بند چهار

از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن

مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن

غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن

اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن

چه کج رفتاری ای چرخ

چه بد کرداری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری،

نه آیین داری ای چرخ

بند پنج

از دست عدو ناله من از سر درد است

اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است

جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است

مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است

چه کج رفتاری ای چرخ

چه بدکرداری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری،

نه آیین داری ای چرخ

بند شش

عارف ز ازل، تکیه بر ایام نداده است

جز جام، به کس دست، چو خیام نداده است

دل جز به سر زلف دلارام نداده است

صد زندگی ننگ به یک نام نداده است

چه کج رفتاری ای چرخ

چه بدکرداری ای چرخ

سر کین داری ای چرخ

نه دین داری،

نه آیین داری ای چرخ

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 26 خرداد 1401 بروزرسانی: 26 خرداد 1401 گردآورنده: liten.ir شناسه مطلب: 2122

به "عارف قزوینی سعی داشت روح آزادی خواهی را در مردم بدمد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "عارف قزوینی سعی داشت روح آزادی خواهی را در مردم بدمد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید