10 فیلم تماشایی پل نیومن؛ ستاره بی تکرار سینمای دنیا
به گزارش لیتن، همه می دانند که دوران ستاره سینما به انتها رسیده است؛ امروزه فیلم سازی به وسیله استودیو های عظیم تنها به قدرت مجذوب کننده ستاره بازیگر زن یا مرد وابسته نیست، بلکه هر نام شناخته شده ای می تواند باعث پیروزیت یک فیلم گردد. مثل مالکیتی معنوی که سابقا پیروز بوده است یا یک اسباب بازی یا عروسک.
دلایل زیادی برای تغییر در این موضوع وجود دارد، اما حداقلش این است که دیگر آن تعداد بازیگر وجود ندارد که بتواند با حضور خالص و جسورانه ستاره های کلاسیک هالیوودی روی پرده نمایش رقابت کند. شاید این جمله ای مغرضانه باشد، اما از خودتان بپرسید. آیا هم اکنون ستاره ا وجود دارد که بتواند با پل نیومن برابری کند؟ با آن کاریزما و جادویی که در بازی اش دارد و استعداد نابی که نظیرش پیدا نمی گردد.
اما این مقایسه منصفانه ای نیست، چرا که نیومن ستاره ای است که تنها یک بار در نسلی ظهور می نماید و لیست زیر، شما را با رجحانن نقش آفرینی های او آشنا می نماید.
10. هارپر (Harper)
- محصول: 1966 / کشور آمریکا
- کارگردان: جک اسمایت
- بازیگران: پل نیومن، لورن باکال، جولی هریس و …
- امتیاز متاکریتیک: 51 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 100 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6/9 از 10
کاری که رابرت آلتمن و الیوت گولد با فیلیپ مارلو در فیلم خداحافظی طولانی محصول 1973 نموده اند، چند سال قبلش پل نیومن و نویسنده فیلم هارپر یعنی ویلیام گلدمن با شخصیت لو هارپر نموده بودند. آن ها شمایل کارآگاه نوار کلاسیک را دگرگون کردند و او را در محیطی پسامدرن قرار دادند که قانون هایش در آنجا بی معنی بود.
هارپر که از طریق جک اسمایت کارگردانی شده است، از دیدی که آلتمن به چنین سبکی دارد و دگرگونی که او ایجاد نموده است، کمتر رادیکال است، اما چیزی که در بازنگری هوشمندانه این زانر لنگ می زند، تبدیل می گردد به نقطه ای برای افزایش بی سر و صدای هیجان این ژانر. در حالی که فیلم کوشش می نماید تا استعاره های نوآر را به کار گیرد و آن ها را مدرهمه کند، هنوز هم علاقه دارد تا یک فیلم جنایی رازآلود سرراست جلوه کند که خیلی خوب از پسش بر می آید. نویسندگی گلدمن طبق معمول عالی است که به شکلی بی نقص و یکپارچه از روایت پیچیده و متراکم راس مک دانلد، فیلم نامه هارپر را پی می ریزد آن هم با شخصیت پردازی های به یادماندنی در یک روایت سینمایی و از طرفی اسمایت به رغم اینکه کارگردان تلویزیونی انعطاف پذیری نیست، داستان را با درکی قوی از پیشروی و اجرا جلو می برد و راهبری می نماید.
که این موضوع ما را به نیومن می رساند. یک ستاره ی سینمایی به معنای واقعی کلمه که از قضا بازیگر هوشمندی هم هست و در نقش اصلی این فیلم ظاهر شده است (که اسمش به علت بعضی مسائل حق معنوی، در مقایسه با کتابی که از آن اقتباس شده است، عوض شده است) با آن سحر و جادویی که مختص اوست اما بعلاوه اشاراتی از عمقی درونی شخصیتش می دهد که با این تیپ از شخصیت به سختی به دست می آید.
9. گربه روی شیروانی داغ (Cat on a Hot Tin Roof)
- محصول: 1958 / کشور آمریکا
- کارگردان: ریچارد بروکس
- بازیگران: الیزابت تیلور، پل نیومن، برل آیپز و …
- امتیاز متاکریتیک: 84 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 97 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8 از 10
بازی در فیلم های اقتباسی همیشه ویترینی برای بازیگران بوده است. این فیلم ها ذاتا از لحاظ بصری محدود هستند و عمدتا از طریق نوشته اصلی هدایت می شوند و خیلی تمایل دارند که روی بازیگران متمرکز شوند به جای اینکه از ویژگی های سینمایی کلاسیک بهره بگیرند. طبیعتا، این برای بازیگران بسیار مجذوب نماینده است؛ نیومن خودش طی فعالیت حرفه ای در فیلم های اقتباسی زیادی بازی نموده است و از میان آن ها هیچ کدام نمی تواند بهتر از گربه روی شیروانی داغ باشد.
که طعنه آمیز است، با توجه به اینکه هم نیومن و هم تنسی ویلیامز عمیقا از این اقتباس سینمایی ریچارد بروکس که پیش از این نمایش تیاترش برنده جایزه پولیتزر شده بود، ناامید شده بودند. دلایل آن ها مشهور و البته منصفانه است؛ این فیلم به کلی زمینه های داستانی هم جنس گرایی داستان اصلی را حذف می نماید و سکانس مصالحه تازهی را خلق می نماید که تقریبا نزاع مابین بریک و پدرش بیگ ددی را حل می نماید و خاتمه نامفهوم و باز ویلیماز را با خاتمه هالیوودی مصنوعی و شاد نماینده اش جایگزین می نماید.
اما در حالی که ناامیدی آن ها کاملا قابل درک است، این اجزا چیز هایی است که باعث می گردد که اقتباس سینمایی گربه روی شیروانی داغ به شیوه ی خودش پیروز گردد. این فیلم یک ملودرام کلاسیک هالیوودی است به جای اینکه یک اقتباس ناپیروز و شکست خورده از داستان تنسی ویلیامز باشد و اینکه اگر این اثر را یک شکست تلقی کنیم، بی انصافی است و صدمه بدی به کار ریچارد بروکس می زند که درکی متمایزی از فیلم های بزرگ و جدی دهه ی 50 میلادی دارد که داگلاس سیرک از بانیانش بود.
و مهم تر از همه بازیگری تنها در یک کلمه عالی است و پل نیومن در اینجا، هر ذره از غروری را که شاید درونش داشته باشد، دور می ریزد تا اجرایی خالص و احساسی از صداقت داشته باشد. اجرایی آنچنان خالص که به ستون فیلم تبدیل می گردد.
8. نیش (The Sting)
- محصول: 1973 / کشور آمریکا
- کارگردان: جورج روی هیل
- بازیگران: پل نیومن، رابرت ردفورد، رابرت شاو و …
- امتیاز متاکریتیک: 83 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 94 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8/3 از 10
هر از گاهی، فیلم سازی جریان اصلی سینما که از طریق هالیوود نمایندگی می گردد، فیلمی را پیدا می نماید که به شکل بی عیب و نقصی اخلاق ساده، آسان گیر و تفریح مردم پسند را نمایش می دهد و در اوایل دهه 70 میلادی مثال بهتری از فیلم نیش برای این سبک وجود ندارد.
نقش های اصلی بسیار کاریزماتیک، داستانی پرپیچ و خم و پر از شگفتی ، ابرشروری با سیبیل چرخان، مخاطرات احساسی شخصیت محور، مجازات رضایت بخش، طراحی صحنه زیبا، موسیقی متن دلنشین و به یاد ماندنی و بسیاری چیز های دیگر. چیز کمی در فیلم نیش ورای لذت سطحی آن وجود دارد، اما آن لذت ها آنقدر زیاد هستند و بسیار دقیق ساخته شده اند که علتی برای گلایه نمی ماند.
نیش یکی از آخرین فیلم های عوام فریب قبل از ظهور بلاک باستر های کنونی است و در زمانی عرضه شد که فیلم های مناسب بزرگسالان بیشتر مرسوم بود (نگاهی به برندگان رجحانن فیلم دهه 1970 میلادی نشان می دهد که این فیلم یک استثناست) این یکی از رجحانن فیلم هایی است که تعادلی مابین این دو جهان ایجاد می نماید: سرگرم نماینده است اما فکر را بی حس نمی نماید، متفکر است اما زیادی سنگین نیست. دیگر این روزها فیلمی مثل این ساخته نمی گردد.
7. وکیل هادساکر (The Hudsucker Proxy)
- محصول: 1994 / کشور آمریکا و انگلیس
- کارگردان: جوئل کوئن
- بازیگران: تیم رابینز، جنیفر جیسن لی، پل نیومن و …
- امتیاز متاکریتیک: 53 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 60 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7/2 از 10
بسیاری از فیلم هایی که در این لیست معرفی شده اند، فیلم های مناسب پل نیومن هستند، به این جهت که کل فیلم حول او می چرخد و حضور خلاقانه او به شکلی است که از او یک نویسنده مکمل می سازد. وکیل هادساکر وجه مخالف این است؛ این اولین فیلم از این نوع و در درجه اول یک فیلم از برادران کوئن است که پل نیومن نقش کوچکی در آن دارد.
بنابراین حضور او در این فیلم شاید کمی عجیب به نظر برسد اما از آنجا که این مقاله می خواهد به رجحانن فیلم های نیومن بپردازد و برایش مهم نیست که نیومن چند دقیقه در یک فیلم بازی نموده است، خیانت بزرگی است که فیلم برادران کوئن را از قلم بیندازیم. فیلمی که ادای احترامی شگفت انگیز به کمدی های اسکروبال قدیمی است، فیلمی که با دیگر فیلم برادران کوئن یعنی تقاطع میلر در بیشترین کوشش برای ساختی هنری برابری می نماید. در این نقطه از فعالیت حرفه ای شان، فیلم سازان لزوما علاقه ندارند که ژانر های هالیوودی را که بهشان عشق می ورزند، دگرگون نمایند و به جای آن، به شکلی هوشمندانه و دوست داشتنی آن ها را مجددا از نو می سازند که در این جا با چنان مقدار از خلاقیت، سبک و سیاق، ذوق و لطافت طبع و قدرت بصری این کار را انجام می دهند که طبیعتا به یک شکست تجاری تمام عیار می انجامد.
اما حضور نیومن در این فیلم هم اندک لذت خود را داراست. آن هم به اسم ابرشرور حقوقی شیطانی که نقش کوچکی را بر عهده دارد و با کاریزمای ناب خود آن را بزرگ می نماید و وجه کمدی خود را که چندان فرصتی برای خودنمایی اش نداشت، به رخ تماشاگران می کشد.
6. لوک خوش دست (Cool Hand Luke)
- محصول: 1967 / کشور آمریکا
- کارگردان: راسخت روزنبرگ
- بازیگران: پل نیومن، جورج کندی، جی. دی. کانن و …
- امتیاز متاکریتیک: 92 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 100 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8/1 از 10
دهه 1960 سال های پر از مسئله ای برای سینمای آمریکا بود، برهه ای که در آن نظام استودیو های قدیم کم کم در حال فروپاشیدن بودند اما به ساخت فیلم های با هزینه ساخت بیشتر و خودنماتر ادامه می دادند که در ارتباط برقرارکردن با مخاطبی که روز به روز بیشتر مطالبه گر و پیچیده تر می شد، شکست می خوردند.
لوک خوش دست مثل قهرمان سرکش ثابت قدم خود، بر خلاف جریان اصلی حرکت کرد. این یکی از فیلم هایی است که نمایشی واقعی از دهه 60 میلادی است. فیلمی که به شکلی بی نقص احساسات ضد سازمانی گسترده را که یک دهه آشفتگی سیاسی و تحول اجتماعی را بیان می کرد، به تصویر کشید. حتی شجاعانه تر از این ها، این حقیقت است که نماینده ی قدرت در این فیلم خود نظام زندان و پلیس است؛ این فیلم یکی از معدود و البته رجحانن فیلم های ضدپلیسی است که تا به امروز ساخته شده است به خصوص از صنعتی که با ساختن تصاویر چاپلوسانه ای از این نظام بیشتر و بیشتر رونق می یابد.
اما راز حقیقی ماندگاری و پیروزیت لوک خوش دست در این است که به اسم یک تفریح عوام فریب، شگفت انگیز عمل می نماید. این فیلم فوق العاده بامزه است که با لحظات قهرمانانه ای که ارزش تشویق کردن را دارد و با ایده افلاطونی اینکه بازی یک ستاره سینما چگونه باید باشد، راهبری می گردد. شاید لوک جکسون پیچید ترین شخصیتی نباشد که نیومن آن را بازی نموده است، اما این بازی ماندگارترین بازی افسانه ای او بر روی پرده سینماست. نوعی از شخصیت سینمایی که ابهتی بیشتر از زندگی واقعی دارد و تنها در جهانی سینما و فیلم های سینمایی می توان پیدایش کرد.
شاید به این علت باشد که هنوز هم یک محصول هالیوودی است به جای اینکه یک اثر مستقلی مثل سبک سواران محصول 1969 به کارگردانی دنیس هاپر باشد. فیلمی که هرگز نتونست به اسم یک پدیده ضدفرهنگی جا بیفتد و بیشتر خودش را در دل سینمای جریان اصلی جا کرد. اما اجازه ندهید که این موضوع شما را گول بزند: این فیلم همیشه به اسم یکی از خشمگین ترین فیلم های ضد قدرت به یاد خواهند ماند.
5. هاد (Hud)
- محصول: 1963 / کشور آمریکا
- کارگردان: مارتین ریت
- بازیگران: پل نیومن، ملوین داگلاس، پاتریشیا نیل و …
- امتیاز متاکریتیک: 62 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 83 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7/8 از 10
پل نیومن چهره، جادو و کاریزمای شخصیت های بزرگی را داشت که در زندگی عادی نظیرش پیدا نمی شد. اما تحسین شده ترین چیزی که درباره او به اسم یک هنرمند وجود داشت و چیزی که میراث او را به اسم یکی از رجحانن بازیگران مرد آمریکایی تمام دوران ها جاودانه کرد، جرات او در بازی نقش هایی بود که از حیث اخلاقی پیچیده بودند که به هیچ طریقی شخصیتی نداشت که به آسانی از طریق مخاطبان هضم گردد و آن شخصیت سرراستی نبود که تماشاگران دنبالش می گشتند.
مثال عملی این ویژگی در فیلم هاد به چشم می خورد. نئو وسترن مجذوب نماینده و پر زرق و برق مارتین ریت که در آن نیومن نقش مرد عمیقا ناخوشایندی را بازی می نماید. خودخواه، خشن و کسی که اندک پشیمانی از اشتباهاتش ندارد. نقشی که او دارد، هیچگاه دلسوز نیست اما همیشه می تواند درکش کرد که باید از نویسندگی احساسی و هوشمندانه و دقیق و نقش آفرینی خالص نیومن سپاس ویژه ای داشت و فیلم تصویری از فردی را نشان می دهد که عمیقا درگیر مسائل است ولی نهایتا از دست آن ها خلاصی ندارد. این مورد خوبی برای مطالعه ی شخصیت است. بسیار تلخ، بالغ و پیچیده که به نظر می رسد با جنبش هالیوود تازه مطابقت دارد. گرچه شش الی 7 سال از آن قبل تر ساخته شده است.
و بزرگی فیلم هاد به همه چیزی که پیرامون نیومن هست، مربوط می گردد. نه تنها دیگر بازیگران فوق العاده این فیلم (خصوصا بازی انسانی پاتریشیا نیل که برای او اسکار رجحانن بازیگر نقش اصلی زن را به ارمغان آورد)، بلکه کارگردانی ریت هم عالی است و به شکلی بی نقص، حس غمگینی و ناامیدی کامل از چشم انداز وسیع بیابان آمریکا را به تصویر می کشد که به سختی می توان تصویربرداری بهتری از کار زیبا و نفس گیری که جیمز وانگ هو انجام داده است، پیدا کرد.
4. بیلیارد باز (The Hustler)
- محصول: 1961 / کشور آمریکا
- کارگردان: رابرت راسن
- بازیگران: پل نیومن، جکی گلیسون، پایپر لوری و …
- امتیاز متاکریتیک: 90 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 98 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8 از 10
یک نقش آفرینی شش دانگ ضدقهرمانی دیگر از نیومن (و شاید این کاراکتر شخصیت اصلی معرف او باشد) در نقش ادی فلسون در فیلم بیلیارد باز محصول 1961.
در کنار لوک جکسون، فلسون نقشی است که معرف نیومن است. به این علت که به رجحانن شکل توانست تا نمایشی از تمامی نقاط قوت بازیگر را به تصویر بکشد. به اسم مردی که از جادوی فراوان خود و شخصیت خوش گذرانش، به اسم ابزاری برای فریب استفاده می نماید و بعلاوه از آن به اسم سپری در برابر احساسات تاریکی استفاده می نماید که در طلب از بین بردنشان است. نیومن آن سلوک و سرزندگی بی زحمت خود را به کار می گیرد تا حفره ای را در آن حالت جلوه گرش ایجاد کند و آن آسیب پذیری بزرگ و گسترده را که زیر ظاهر اتو کشیده اش پنهان شده است، عیان کند و به نمایش بگذارد.
این یک بازی شگفت انگیز است که بسیار دقیق از آب درآمده است، اما این تنها جاذبه فیلم بیلیاردباز نیست درست مثل فیلم هاد، نقش های مکمل فوق العاده ای هم در کنار نیومن حضور دارد (پایپر لوری و جورج سی اسکات خیلی خوب هستند، اما ستاره ی واقعی جکی گلیسون در نقش مینه سوتا فتس است. یک حضور نمادین و به یادماندنی به رغم زمان کوتاه بازی در فیلم) و سکانس های عالی بازی بیلیارد. بازی که به سختی می توان به شکل سینمایی آن را مجذوب نماینده جلوه داد، اما کارگردان این فیلم یعنی رابرت راسن و تدوین گر اسطوره ای فیلم دده آلن این بازی را به شکلی پویایی به تصویر کشیدند و سکانس های باورپذیر متعددی را از آن ساختند.
3. رنگ پول (The Color of Money)
- محصول: 1986 / کشور آمریکا
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: پل نیومن، تام کروز، ماری الیزابت ماسترانتونیو و …
- امتیاز متاکریتیک: 77 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 89 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7 از 10
شکی نیست که شاید این انتخاب برای عده ای نامتعارف به نظر بیاید، اما وقتی که دو فیلم بیلیارد باز و رنگ پول را مقایسه می کنیم، غیر قابل درک نیست اگر بگوییم رنگ پول شاید به همان میزان خوب است و بیلیارد باز هنوز هم نسبت به این دنباله از خودش که با تاخیر قابل ملاحظه ای یعنی 25 سال بعد عرضه شده است، ضعیف تر است.
در ابتدا شاید مقایسه ای غیرمنصافانه و عبث به نظر برسد، از آنجایی که این دو فیلم از هر جهت از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. کلاسیک گرایی راسخ راسن با سبک پرجنب و جوش اسکورسیزی تفاوت فاحشی دارد و داستان فیلم (که اقتباسی از کتابی به همین نام به قلم والتر تویس است اما فیلم نامه نویس ریچارد پرایس آن را خیلی خوب سر و شکل داده است. جالب اینکه داستان فیلم بیلیارد باز هم اقتباسی از کتاب به همین نام نوشته والتر تویس است) به مراتب سر راست تر است، روایت یک مرد حقه باز به جای اینکه مراقبه ای از اعتیاد، وسواس فکری و شکست مثل فیلم بیلیارد باز باشد.
تنها نقطه مشترک هر دو فیلم حضور جاودانه مجذوب نماینده نیومن است، اما همه چیز دیگر به اسم یک فیلم مستقل به شمار میرود و اینکه کدام اثر بر دیگری رجحان دارد، کاملا بستگی به سلیقه ی شخصی دارد و رنگ پول مجذوب نمایندهیت های منحصر بسیاری برای خودش دارد تا بتواند در این رقابت سربلند بیرون بیاید: رابطه ادی فلسون و شخصیت های تازهی که تام کروز و ماری الیزابت ماسترانتونیو بازی در نقش هایشان را بر عهده دارند و شاید از لحاظ دراماتیک، بسیار باور پذیرتر از هر چیزی در اصلش باشد. انرژی دیوانه وار اسکورسیزی و پیچیدگی های زیبا شاختی او بیش از هر چیزی هیجان انگیز است. اما مهم تر از هر چیز، این فیلم مثل یک بمب است.
2. بوچ کسیدی و ساندنس کید (Butch Cassidy and Sundance Kid)
- محصول: 1969 / کشور آمریکا
- کارگردان: جورج روی هیل
- بازیگران: پل نیومن، رابرت ردفورد، کاترین راس و …
- امتیاز متاکریتیک: 66 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 88 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8 از 10
رجحانن فیلم های نیومن که در این لیست معرفی شده اند، به طور مساوی بین فیلم سازی عوام فریب کلاسیک هالیوودی درباره ی شخصیت های افسانه ای که برای نشاط و کاریزمای بی رقیب او انتخاب بی نقصی بود و درام های غم انگیز که با مردم عادی سر و کله می زد و در آن بازیگر عمقی از احساسات و گستره ای از توانایی ها را بروز می داد که به سختی از طریق معاصرانش قابل دستیابی بود، در نوسان است.
رجحانن نمایش برای نشان دادن هر دو وجه نیومن، یکی از رجحانن رتبه ها را برای خودش در این لیست دارد و تا جایی که وجه ستاره ی سینمایی او پیش رو است، فیلمی بهتر از بوچ کسیدی و ساندنس کید وجود ندارد. به اسم یک وسترن، فیلمی که جورج روی هیل ساخته است، یکی از رجحانن ها در این ژانر است. یک چرخش کاملا یگانه در این ژانر که نه لحن مرثیه وار جان فورد را دارد و نه لحن اپرایی لئونه را و بیشتر به حال و هوای پاتوق گونه و گشت و گذار فیلم های هاوارد هاکس می خورد با تمرکز بر رفاقت مابین شخصیت های اصلی داستان.
اما این فیلم خودش را از سبک هاوارد هاکس متمایز می نماید، چیزی که مدرن تر و سرزنده تر از کلاسیک های بصری استاد این سبک است. پالت های رنگ متفاوت تصویر برداری فوق العاده ی کونراد ال. هیل، طلایه دار بسیاری از روش هایی است که از آن موقع تا به امروز به یکی از اجزای اصلی فیلم سازی تبدیل شده است.
و به اسم فیلمی درباب رفاقت، بی نظیر است و نمی توان به سادگی از آن گذشت. شیمی رابطه بین نیومن و رابرت ردفورد آنچنان هیجان نگیز است که همان تیم خلاق یک فیلم دیگر را (فیلم نیش) چند سال دیگر حول محور این دو بازیگر ساختند. اما حتی با این فیلم هم نتوانستد درخششی را که بوچ کسیدی و ساندنس کید دارد، به تصویر بکشند.
1. حکم (The Verdict)
- محصول: 1982 / کشور آمریکا
- کارگردان: سیدنی لومت
- بازیگران: پل نیومن، شارلوت رمپلینگ، جک واردن و …
- امتیاز متاکریتیک: 77 از 100
- امتیاز راتن تومیتوز: 88 از 100
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7/7 از 10
سه گانه سیدنی لومت، دیوید ممت و پل نیومن احتمالا نمی تواند به چیزی جز یک شاهکار منتهی گردد، اما فیلم حکم حتی پا را از وزن سنگین این اسامی هم فراتر می گذارد.
یکی از رجحانن فیلم های آمریکایی دهه 1980 میلادی (گرچه آنچنان توجهی به آن نشده است). این فیلم رجحانن این سه هنرمند تمام و کمال را به میدان می آورد که استعداد هریک، دیگری را تغذیه می نماید تا اثری ماندگار خلق گردد. نوشته ممت از زدودن روی فاسد شخصیت اصلی داستان سر باز می زند و نیومن با صداقتی تمام عیار و به شکل تحسین برانگیز، با این چالش روبرو می گردد (او حتی با استودیو دعوا می نماید تا صحنه ای که در آن او به زنی حمله می نماید، نگه دارند) تا رستگاری او به شکل شگفت انگیزی ساخته گردد.
البته، کیفیت تجربه و صداقت احساسی قدرتمند بازی نیومن به کلی مدیون فرآیند منحصر به فرد تمرین و تکرار بی امان لومت است که در آن همه بازیگران هسته شخصیت خود را می سازند. این تصادفی نیست که یکی از عوامل پای ثابت طی کارنامه شگفت انگیز و متنوع لومت، بازی های خارق العاده است از آنجایی که او سخت کوشش می نماید تا به آن برسد.
حکم یکی از شاهکار های بازی نیومن در اواخر دوران فعالیت حرفه ای اوست. سندی نهایی برای تعهد او به بازی در نقش های سخت که هر بازیگری در قد و قامت او، جرات نزدیک شدن به آن را ندارد. برای مثال رابرت ردفورد قرار بود در این فیلم بازی کند و همه کوششش را کرد تا شخصیت معتاد به الکل و زن باره این فیلم را از آب درآورد. کاری که نیومن به خوبی از عهده آن برآمد و حق بازیگری را در قبال این شخصیت پیچیده ادا کرد. یک هنرمند واقعی تا انتهای فیلم و در واقع تا انتهای کارنامه بازیگری اش.
منبع: Taste of Cinema
منبع: دیجیکالا مگ